تار و پود

م تویی

تار و پود

م تویی

دوازده


هیچی نیست برای گفتن. لحظه های هست که ن تنها احساس می کنم دوستت ندارم، بلکه ب خون ت تشنه ام.

ما هیچی برای هم نداریم. از دو دنیای دیگه ک نیازهای این تنِ حقیرمون ما رو کنار هم نگه داشته..

لذت های لحظه ای و پوچی های موندگار..


  • ۹۴/۱۰/۱۱
  • تار و پود