هوا سرد شده، خورشید نیست، نورِ شدید نیست، گرما نیست
و من دوستت دارم. تو این هوا دوستت دارم. تو این هوا دوستم داری. درست لحظه ای ک فکر می کنم شدیم مثل بقیه، یه مکالمه بر می گردونه خیلی چیزارو. مثل "حبیبی" صدا کردنم، مثل "جیگرتو بخورم"، مثل " بیا پیشم"، مثل "ماشین بازیافت تو کوچه پشت سرم میاد میخواد منو ببره بازیافت کنه بهت پلاستیک بده"، " مثل آب نبردت قایق بخرم برات" ، مثل همین جملات ساده ی معمولی مهربون.
راه کدوم طرفِ عشق؟